گذشتهی ساده:
hopped onشکل سوم:
hopped onسومشخص مفرد:
hops onوجه وصفی حال:
hopping onهمچنین میتوان از hop all over بهجای hop on استفاده کرد.
سرزنش کردن، گوشمالی دادن، توپیدن، دعوا کردن، گوشزد کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He always hops on his little brother for making noise.
او همیشه برادر کوچکش را بهخاطر سروصدا دعوا میکند.
My boss hopped on me for sending the wrong report.
رئیسم مرا بهخاطر ارسال گزارش اشتباه سرزنش کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hop on» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hop on